نازنینم، سحرگـــــاهان که شبنم آیتی از پاک بودن را به گلها هدیه میبخشد وگلها بستر آیات میگردند به محراب بهاران سال نو را پاکــــتر از شبنم گلــها برایت آرزو دارم*مهربانم از اینکه خیلی وقت بود بهت سر نزده بودم معذرت می خوام وخوشحالم که بازم وبلاگ نازت را دیدم*دوست عزیز من آپم ومثل همیشه منتظر حضور سبزت*یا حق
سلام ببخشید که خیلی دیر اومدم مسافرت بودم امیدوارم سال خوبی داشته باشی و پر از شادی داشته باشه برات
اگر می توانستم امروز به تو نگریستم وپیش از این هرگز تا این حد احساس غرور نکرده بودم .تو را دیدم در حالی که به رویاهایت می اندیشیدی وبا صدای بلند آنها را به زبان می آوردی و دلم میخواست کاری کنم که رویا هایت به حقیقت بپوندد شاید بدین ترتیب مجبور نبودی منتظر بمانی.زیرا کاری نیست که من برایت انجام ندهم،تنها اگر می توانستم. اگر می توانستم،اطمینان حاصل می کردم که هرگز طعم شکست را نمی چشی،اما آنگاه از همواره پیروز شدن چه می آموختی؟ اگر می توانستم، هنگام زمین خوردن دستت را می گرفتم،اما آنگاه هرگز نیروی دوباره برخاستن را نمی شناختی. اگر می توانستم،تو را مستقیما به مقصد زندگیت می بردم اما آنگاه هرگز وحشت گم شدن در راه را نمی شناختی. اگرمی توانستم،عشقی که آرزوی آن را داری،عشق زندگیت را،برایت می یافتم اما آنگاه هرگز نمی فهمیدی که لذت عشق واقعی در مسیری است که در طی آن،عشق را می یابی. اگر می توانستم ،تمام روزهای تو را آفتابی می کردماما آنگاه هرگز پاکی باران را نمی شناختی. اگر می توانستم،تو را با گنجینه های دنیایی که در آن زندگی می کنی احاطه می کردم اما آنگاه هرگز به ارزش گنجینه های دنیای درون خود پی نمی بردی. اگر می توانستم،خوشبختی را در دستانت میگذاشتم اما آنگاه هرگز یاد نمی گرفتی که رشد واقعی از تلاش برای دست یافتن به چیز هایی میآید که در دسترس تو نیست. اگر می توانستم،و می توانم تو را تا پایان عمر و تا ابد دوست خواهم داشت.
سلام
ممنون که منت گذاشتی
بازم پیشم بیا
حق نگهدار
نازنینم، سحرگـــــاهان که شبنم آیتی از پاک بودن را به گلها هدیه میبخشد وگلها بستر آیات میگردند به محراب بهاران سال نو را پاکــــتر از شبنم گلــها برایت آرزو دارم*مهربانم از اینکه خیلی وقت بود بهت سر نزده بودم معذرت می خوام وخوشحالم که بازم وبلاگ نازت را دیدم*دوست عزیز من آپم ومثل همیشه منتظر حضور سبزت*یا حق
سلام
ببخشید که خیلی دیر اومدم مسافرت بودم
امیدوارم سال خوبی داشته باشی و پر از شادی داشته باشه برات
اگر می توانستم
امروز به تو نگریستم وپیش از این هرگز تا این حد احساس غرور نکرده بودم
.تو را دیدم در حالی که به رویاهایت می اندیشیدی وبا صدای بلند آنها را به زبان می آوردی و دلم میخواست کاری کنم که رویا هایت به حقیقت بپوندد
شاید بدین ترتیب مجبور نبودی منتظر بمانی.زیرا کاری نیست که من برایت انجام ندهم،تنها اگر می توانستم.
اگر می توانستم،اطمینان حاصل می کردم که هرگز طعم شکست را نمی چشی،اما آنگاه از همواره پیروز شدن چه می آموختی؟
اگر می توانستم، هنگام زمین خوردن دستت را می گرفتم،اما آنگاه هرگز نیروی دوباره برخاستن را نمی شناختی.
اگر می توانستم،تو را مستقیما به مقصد زندگیت می بردم اما آنگاه هرگز وحشت گم شدن در راه را نمی شناختی.
اگرمی توانستم،عشقی که آرزوی آن را داری،عشق زندگیت را،برایت می یافتم اما آنگاه هرگز نمی فهمیدی که لذت عشق واقعی در مسیری است که در طی آن،عشق را می یابی.
اگر می توانستم ،تمام روزهای تو را آفتابی می کردماما آنگاه هرگز پاکی باران را نمی شناختی.
اگر می توانستم،تو را با گنجینه های دنیایی که در آن زندگی می کنی احاطه می کردم اما آنگاه هرگز به ارزش گنجینه های دنیای درون خود پی نمی بردی.
اگر می توانستم،خوشبختی را در دستانت میگذاشتم اما آنگاه هرگز یاد نمی گرفتی که رشد واقعی از تلاش برای دست یافتن به چیز هایی میآید که در دسترس تو نیست.
اگر می توانستم،و می توانم تو را تا پایان عمر و تا ابد دوست خواهم داشت.
سلام دوسته خوبم ...............
آپت خیلی خوب و قشنگ بود
منم آپم اگه تونستی یه سر بزن
بای
چه وبلاگ غمگینی!!!چرا؟؟به ما سر بزن شاید شاد بشی
راستی عیدت مبارک آوا جان